- چهارشنبه ۷ شهریور ۹۷
- ۱۵:۲۰
یکی از راههای تجربۀ بردباری، انجام دادن مدیتیشن ذهنآگاهی است. مدیتیشن ذهن آگاهی بهجای متمرکز شدن روی یک موضوع خاص مانند تنفس یا مانترا، درواقع نسبت به ذهن و تغییر ادراکات، آگاهی لحظه به لحظه ایجاد میکند.
ذهنآگاهی مانند نورافکنی است که نورِ آگاهی را بر کل تجربیات (حسها، هیجانها و اندیشهها) ما در همان حال نوسان و تغییرات دائمی (که در واقع از ویژگیهای تجربۀ ذهنی-حرکتی بشر است)، میتاباند. مدیتیشن ذهنآگاهی این امکان را به ما میدهد که بدون گیر افتادن در دام واکنشهای نادرست، به واقع ماهیت فرایند متلاطم تجارب را دریابیم.
این بینش باعث تغییر در نوع ارتباط شما با ذهن و بدنتان میشود. امواج به طور پیوسته میآیند، ولی شما را این سو و آن سو نخواهند برد. همانطور که سوامی ساتچیداناندا معمولاً میگفت: «نمیتوانید جریان امواج را متوقف کنید، ولی میتوانید سوار شدن بر آنها را بیاموزید.» توانایی متوازن ماندن در بحبوحۀ شرایط متغیر، درواقع تعادل بردباری است.
یک داستانی قدیمی هست که وضعیت ذهنی مذکور را بهخوبی نشان میدهد.
کشاورزی بود که باارزشترین داراییاش یک اسب بود. یک روز این اسب فرار کرد و رفت. همۀ مردم شهر با حالت تأسف به او گفتند: «چه بدشانسی بزرگی! دیگر بدبخت و تنگدست شدی. دیگر چطور زمینت را شخم میزنی و بارهایت را جابهجا میکنی؟» کشاورز در پاسخ آنها گفت: «نمیدانم بدشانسی است یا چیز دیگر. فقط میدانم که اسبم رفته است.»
چند روز بعد اسبش همراه شش اسب نر و مادۀ دیگر بازگشت. مردم شهر به او گفتند: «دیگر پولدار شدی. حالا صاحب هفت اسب شدی.» کشاورز باز هم گفت: «نمیدانم خوششانسی است یا چیز دیگر. فقط میدانم که اکنون هفت اسب دارم.»
چند روز بعد وقتی فرزند کشاورز مشغول رام کردن یکی از اسبها بود از اسب افتاد و شانه و پایش شکست. همۀ مردم شهر برایش تأسف خوردند و گفتند: «وای چه وحشتناک! پسرت بدجور آسیب دیده است. دیگر نمیتواند در برداشت محصول کمکت کند.»
کشاورز در پاسخ آنها گفت: «نمیدانم این بداقبالی است یا چیز دیگر. فقط میدانم فرزندم آسیب دیده است.» کمتر از یک هفتۀ بعد ارتش وارد شهر شد و همۀ جوانانی را که توانایی جنگیدن داشتند به خدمت فراخواند. همۀ جوانان به جز فرزند کشاورز که آسیب دیده بود.
حقیقت این است که نمیتوانید تغییرات پیشروی زندگی یا پیامدهای آنها را پیشبینی کنید. با بردباری میتوان پیچیدگی و اسرار امور را درک کرد. درک ماهیت ناشناختنی و کنترلناپذیر امور همانگونه که هستند. پذیرش بیچونوچرای امور یا بهعبارت دیگر قرار گرفتن در بحبوحۀ شرایطی که در آن قرار داریم، خوشایند یا ناخوشایند، موجب آرامش و آزادی است.
رسیدن به این واقعیت مهم که ما جز واکنشهای خودمان، توانایی کنترل چیزی را نداریم به ما میآموزد که چگونه با شرایط مختلف کنار بیاییم. ایجاد ویژگیهایی چون مهربانی، همدلی و لذت، درِ قلبتان را به سوی همگان باز میکند.
بردباری، میان عشق جاری در قلبتان و تشخیص و پذیرش امور همانطور که هستند تعادل برقرار میکند. با وجود این، هر چقدر به دیگران اهمیت دهید، هرچه کارهای بیشتری برایشان انجام دهید و هرچه سعی در کنترل امور داشته باشید (یا آرزو کنید شرایط طور دیگری بود) بردباری همواره به شما یادآوری میکند که تمامی موجودات جهان خودشان مسئول اعمال و پیامدهای ناشی از آنها هستند.
بدون برخورداری از چنین نگرش و توانایی تشخیصی، ممکن است به سادگی دچار خستگی ناشی از مهربانی زیاد، بازی کردن نقش ناجی و حتی ناامیدی شویم. بردباری این امکان را فراهم میکند که در حین اینکه درهای قلبتان را باز کردهاید و عشق، مهربانی، همدلی و لذت را پیشکش دیگران میکنید، گرفتار انتظارات یا وابستگی به نتایج نشوید.
بردباری شرایط تحقق سه براهماویهارای دیگر (صبوری، ایستادگی و مدارا) را فراهم میکند. درنتیجه میتوانید بدون انتظار بازگشت، جبران مهربانی و همدلی از سوی دیگران، همچنان مهربان و خوشقلب باقی بمانید. زمانیکه با اعمال ناخوشایند دیگران روبهرو شوید، بردباری این توانایی را به شما میدهد که همانطور که نسبت به افرادی که دچار رنج و محنت شدهاند دلسوزی میکنید، با آن کسانی که پیش زمینۀ این اعمال را فراهم کردهاند نیز همدلی کنید.
این بردباری است که موجب بیکرانی و نامحدود شدن سه براهماویهارای دیگر میشود.