- يكشنبه ۴ شهریور ۹۷
- ۱۵:۰۲
عشق فقط خدا – روزی دیگر آغاز شد، با آغوش باز و دستان گشاده به استقبال آن می روم. آیا هر روز را نمی توان تولدی نو دانست؛ تولدی دوباره در حیات معنوی؟ فرصتی دیگر برای شناخت بهتر وجود خود و دریافت حضور خداوند در نفس هایمان!
چگونه می توان فهمید که در طریق معنوی، پیشرفتی حاصل کرده ایم یا خیر؟ هر چه در این مسیر بیشتر راه رفته باشیم بر فروتنی مان افزوده می شود. آن گاه به این باور می رسیم که جهان مادیات هیچ است. و هیچ چیز بدون وجود خداوند معنایی ندارد.
عاشقانه های من با خدا: هفته دوازدهم
پروردگارا – هر گاه قلبم دچار ناآرامی می شود، به درون خویش فرو می روم.
در درون هر انسان، یک جایگاه مقدس برای روح، یک مرکز معنوی و یک نوای هدایتگر وجود دارد که به هنگام سکوت، قادر به شنیدن می شود. چیز های بی معنی ای که در زندگی دنیوی ام رخ می دهند به فراموشی خواهم سپرد، فراموش می کنم و می بخشم و از خود دور می سازم و به رهایی می رسم!
خداوندا – به من بیاموز عبادت را، انجام وظایفم را، جرأت داشتن را، پیمودن مسیر های دشوار را و سرانجام رسیدن به نور بی پایان را. در پناه این نور، هر آنچه از من باقی مانده ناپدید خواهد شد و تنها تو هستی!
می دانم آنگاه که راه خویش را گم کرده ام تنها تویی که یاری رسان لحظات تاریک منی. می دانم چیزهایی بر سرم راهم می گذاری که چون فولاد آب دیده شوم و به بلوغ روحی برسم.
کائنات – بهشت و دوزخ در تفکرات انسان، نتیجه ی نیروهای خیر و شری است که خود، آن را شکل داده است. بهشت و دوزخ ساخته ی دست ما انسان ها است. با اندیشیدن به شیوه ی بهشتی، نیروهای کائنات با ما هم مسیر می شوند. این گونه است که احساس شادی می کنیم و نور مسرت و شادکامی را در هر کجا که باشیم می پراکنیم.
مشغول چه هستیم؟ تمام روز را به کاری مشغولیم. اما همواره مشغول بودن کافی نیست. آنچه اهمیت دارد چیزی است که به آن مشغولیم! زنبور عسل به کاری مشغول است، و همین طور پشه. زنبور همیشه مورد قدردانی قرار می گیرد اما پشه را همه فقط یک مزاحم می دانند.
سپاسگزارم – در همه حال، سپاسگزار خواهم بود زیرا می دانم که در سایه عشق لایزال خداوندی قدم بر می دارم. و هر آنچه که در توان دارم برای شادکامی و آرامش مخلوقات او به انجام خواهم رساند.
امروز صبح دعا می کردم: پروردگارا، به من نعمتی بده تا همچون کودکی که جز مادرش را نمی شناسد، بر تو توکل کنم و عشق بورزم! توکل به خداوند یعنی پذیرش اراده ی او در هر شرایط، و رضایت از هر چه که در زندگی رخ می دهد. در بیماری و درد، در شادی و غم، در سلامت و مرگ، و در هر شرایط ناگواری این گونه نغمه سر می دهد: حتی اگر قربانی شوم، باز هم به خدا توکل خواهم کرد.
شاید شنیدن نام سفر، شما را به فکر بستن چمدان و بار سفر بیندازد، اما این سفری که مدنظر ماست،(مراقبه) نیازی به پرداخت هزینه و گرفتن بلیط و پاسپورت و ویزا ندارد. سفری که هر کسی ممکن است در بازه ای از زمان، ناخودآگاه به خود بیاید و رهسپار این سفر شگفت آور شود. هر زمان که اراده کنید می توانید عازم این سفر خیال انگیز شوید و از این تجربه لذت ببرید.
عشق واقعی - عشق دانشمندی بود که بعد ها متحول شد و از سرسپردگان راستین خداوند گردید. او می فرمود: سال ها به دنبال کشف حقیقت بودم، تا سرانجام آن را در آغوش پر مهر خداوند یافتم. حقیقت یعنی عشق و عشق یعنی پروردگار. و اکنون می گریم بر سالیانی که بی ثمر به جستجو می پرداختم. در قلب خویش این گونه نیایش می کنم: ای خداوندگار حقیقت! مرا در عشق ابدی خویش فنا کن.
اگر برای دیدار خداوند و شنیدن کلام آهنگین او بی تابیم، باید گام برداشتن در مسیر تسلیم محض را فرا گیریم. تسلیم بودن یعنی آگاهی از این حقیقت که من هیچم و همه اوست. تسلیم بودن یعنی فهمیدن این که هیچ نمی توانم و تنها او قادر مطلق است.
مفهوم زندگی چیست - هدیه ای بی همتا از سوی خداوند! چگونه می توان این هدیه با شکوه را با اهداف پست، اعمال نادرست و خواسته های زودگذر به تباهی کشاند. پس کوشش من بر این است که هر روز در مسیر صحیح گام بگذارم. مسیر پیروزی، مسیر غلبه بر امیال زودگذر و خواهش های نفسانی است!
آرامش راستین را در آستان نیلوفرین پروردگار می توان یافت. خداوند در دوردستها نیست. او همین جا در کنار ماست. آن گاه که از حضورش آگاهی می یابیم و در خلوت خویش با او سخن می گوییم، لبریز از حس شادی و آرامش عمیق می گردیم. آغوش خداوند همواره برای عشق ما گشوده است و ما هیچگاه تنها نخواهیم بود. برکت از نام او بر می خیزد.
سرگردانی چرا - ای ذهن! چرا این گونه در جهان مادیات سرگردان شده ای!
هر چه که رخ داده، مقدر ما بوده است. پس دیگر نیازی به افسوس گذشته و یا اضطراب فردا نخواهی داشت. تنها به آفریدگار متعال خویش تکیه کن تا به شکوه و زیبایی، شادی و آرامش نایل گردی.
گاهی حس می کنم که عمر گرانبهای خویش را بیهوده هدر داده ام و عمری را در سرگردانی سپری کرده ام. اما همه چیز نابود نشده است هنوز هم وقت دارم. شادی خویش را حفظ می کنم تا روحم شاداب تر باشد! مرا با گذشته کاری نیست زیرا همیشه پیروزم. چگونه؟